رمانهای دوست داشتنی من
رمانهای دوست داشتنی من

رمانهای دوست داشتنی من

قله قاف


اوه اوه چه گرد و خاکی گرفته اینجا رو

امسال از نمایشگاه کتاب، کتابهای زیادی خریدم اما خوب به دلیل بچه داری و وقت کم، فرصت نکردم کتابامو تند تند بخونم فقط رسیدم تا الان 4 تا کتاب بخونم. امروز میخوام آخرین کتابی که به تازگی خوندم براتون بگم: قله قاف از خانم منجزی. با توجه به رشد چشمگیری که خانم منجزی در کتاب شاه ماهی داشتند، دیگه مطمئن بودم این کتابشون هم در شیوایی و فصاحت کلام اگه از شاه ماهی بهتر نباشه، کمتر نخواهد بود و چقدر خوشحال شدم که بعد از خوندن کتابشون همچنان روی حرف خودم موندگار شدم.

داستان کتاب در مورد دختریست که با مادر و پدر و خواهر و مادربزرگش زندگی میکنه اما پدر و مادرش سر جریانی با هم اختلاف پیدا می کنند و مانا (قهرمان داستان) بخاطر ساینا خواهرش که پشت کنکوری بوده مجبور میشه پیشنهاد مادربزرگشو قبول کنه و برای فرار از جو متشنج خونه، به خونه ی مادربزرگش نقل مکان کنه. با ورود به خونه ی مادربزرگ کم کم خاطرات قدیم و بچه های محل خونه ی مادربزرگ برای مانا زنده میشه. مانا تو سن 18 سالگی ظاهرا عاشق مهرداد نامی میشه که برادرشوهر عمه ش بوده مهرداد هم ظاهرا عاشق مانا بوده اما وقتی میفهمه که مانا بیماری آسم داره، رابطه شو با مانا بهم میزنه و خوب این جریان تاثیر زیادی تو روحیه مانا میذاره. بعد طی یه جریانای وقتی مانا ساکن خونه مادربزرگ میشه سر و کله ی مهرداد هم پیدا میشه. از طرفی مادربزرگ مانا همسایه ی دیوار به دیواری داره به اسم آتابیگ که همسر از  دست داده و سه پسر و یه نوه داره، کسرا پدر سام نوه ی آتابیگه که بعد از فوت زنش بچه رو میذاره پیش اتابیگ و خودش میره تبریز، کاوه که 8 سال از مانا بزرگتره، پسر مهربون و خوبی و کیان پسر کوچکتر آتابیگ که 4 سال از مانا بزرگتره، تخس و یه دنده ست و اخلاق منحصربفردی داره و مانا از او متنفره. بعد از مدتی مانا احساس میکنه که کیان با خواهرش سر و سری داره و مانا از ترس اینکه بلایی که سر خودش تو سن 18 سالگی اومد سر خواهرش نیاد، کیان رو وادار میکنه که دست از سر خواهرش برداره اونم میگه من مشکل پولی دارم و اگه میخوای خواهرتو نجات بدی باید پول بیاری وسط و تو کار من باهام شریک بشی؛ از طرفی گفتم مهرداد بر میگرده و میخواد دوباره مانا رو به خودش جلب کنه و باقی ماجرا.

کتاب زیباست، آرومه و شیرین، پر از لحظات زیبای خانوادگی و دور هم نشینی ها. پر از جملات درست و استخوندار و تو دوست داری راوی همچنان حرف بزنه و تو هم شنونده ی حرفاش باشی. لحظات خرکی عاشقانه نداره، اعصاب خردی و حرص خوردن نداره و تو می تونی با خیال راحت کتاب رو از اول شروع کنی و همینجور یه ضرب تا آخرش بری و بعد از تموم شدن کتاب چشماتو ببندی و با لبخندی که روی لبات داری یه نفس عمیق بکشی...

در آخر میتونم بگم اگه شاه ماهی رو دوست داشتی و پسندیدی، قطعنا این کتاب رو هم دوست خواهی داشت.


نام اثر:     قله قاف (دوجلدی)

نویسنده: عاطفه منجزی ناشر: نشر علی

تعداد صفحه: 1143

چاپ اول: 1392

قیمت: خیلی گرون 35000 تومان

امیدوارم خوشتون بیاد.

نظرات 4 + ارسال نظر
mehreahtab@ymail.com سه‌شنبه 4 تیر 1392 ساعت 06:29 ب.ظ

azzizam matalebe zibaeii dari, amma edamaye dastan chi?????????????

ممنونم از لطفتون اما ادامه ی کدوم داستان رو می فرمایید؟

مموی عطربرنج چهارشنبه 5 تیر 1392 ساعت 09:20 ق.ظ http://atri.blogsky.com/

من قلم منجزی رو واقعا دوست دارم...روی دیالوگهاش هم کار می کنه و واقعا تحقیق می کنه! قویه!

موافقم باهات دوست جون... کاملا معلومه روی هر نوشته ای کار کرده و هیچ جمله ای رو باری به هر جهت ننوشته... خیلی از این اخلاقش خوشم میاد.

افسانه چهارشنبه 5 تیر 1392 ساعت 09:25 ق.ظ http://ninidari.bloghfa.com

مبارک باشه این خونه تکونی و گرد و خاک روبی...
به نظرت خوش خونه؟ یعنی فکر می کنی 1143 صفحه رو راحت بشه بخونی یا باید سریالیش کرد و تو چند روز خوندش؟؟

قربونت خاله مرسی :-*
والا من دوسش داشتم البته می شد کمترم باشه اما خوب میگم نثرش انقدر خوبه که آدم دوست داره همینجور بخوندش، والا من دو روزه تموم کردمش خاله اونم اگه محمد خان هی ویراژ نمیداد وسط کتابخونیم زودتر تموم میشد اما میگم نذاشت دیگه :)

farzina دوشنبه 16 دی 1392 ساعت 08:21 ب.ظ

عزیزم در نهاین مانا با کدومشون ازدواج میکنه

با کیان

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد