رمانهای دوست داشتنی من
رمانهای دوست داشتنی من

رمانهای دوست داشتنی من

ترنم مهر در فصل آبی و مه

دوستان فعلا دارم کتابای قدیمیتر اما دوست داشتنیم رو معرفی می‌کنم بهتون اما از چند تا پست بعد، دیگه از کتابای جدید هم براتون میگذارم. خوب، حالا بریم سر کتاب امروز.

این کتاب هم به نظرم یک کتاب دوست داشتنی و شرینیه که خوندنشو بهتون پیشنهاد میدم. 

 

اثر: فریده رهنما 

تعداد صفحات: ۴۴۰ 

سال انتشار: ۱۳۸۹ 

انتشارات: فروغ قلم 

البته من این کتابو از انتشارات درسا خریدم، ولی حالا که خود خانم رهنما انتشارات فروغ قلم رو تاسیس کردند، این کتاب فقط در انتشارات خودشون چاپ میشه. 

 اما خلاصه کتاب: 

ماجرا از آنجایی شروع می شود که دختری جوان را به سفری دور در لندن می فرستند تا هم آبدیده شود و هم راه و رسم زندگی را بیاموزد. در واقع او یک عروس پستی برای مردی جوان است. اما مرد جوان خود را به او نشان نمی دهد و با ترفندی می خواهد او را بهتر بشناسد درصورتی که به طور ناشناس از بدو ورود این دختر به شهر لندن، (تو بخوان از همان فرودگاه تهران و از صندلی بغل دستیش) سایه به سایه با اوست و ...  
اگر نخوندینش، بخونید مطمئنم دوستش خواهید داشت 
پ.ن. این کتاب در اینترنت برای دانلود هست اما چون فیزیک این کتاب در بازار موجوده، پس جان مرگ من دانلودش نکنید 
 
کتاب بعدی جهانفرمای کوچک است: 
 
نویسنده: نادر وحید  
تعداد صفحه: ۴۸۸
انتشارات: البرز 
سال انتشار: ۱۳۸۵
 خلاصه داستان: 
پسردوستی و بیزاری از دختر در خاندان جهانفرما امری طبیعی و بدیهی است. اگر جهانفرمایی صاحب فرزند دختر شود انگار که بلای آسمانی بر او و خانواده‌اش نازل شده است. تا اینجا را داشته باشید تا برویم سراغ جهانگیر که سرمایه‌داری خفن و بزرگ خانواده اصیل جهانفرماست‌؛ او سال‌ها پیش همسرش را از دست می‌دهد و بعدها با فرنگیس ازدواج می‌کند. بابک پسر جهانگیر به دلیل نافرمانی از پدر و ازدواج بدون اجازه وی با دختری یزدی, از خانواده طرد می‌شود. بعد از ازدواج کسی خبری از او ندارد و از او تنها این را می‌دانند که صاحب پسری ۱۲ ساله است. که باز جای شکر دارد که او پسر دارد و نه دختر! اما از بد روزگار بابک و همسرش در تصادفی جان خود را از دست می‌دهند و خانواده ی همسر او ترجیح می‌دهند نوه ی جهانفرمای بزرگ را پیش او بفرستند. جهانفرما هم از آنجا که پسردوست است قبول می‌کند. اما در فرودگاه متوجه می‌شود که در تمام این سالها به او دروغ گفته‌اند و بابک نه تنها پسری ندارد بلکه تنها فرزند و وارث او دختری کک و مکی و موقرمز است... 
داستان به قدری لطیف، شیرین و خنده دار است که دلت نمی آید یک لحظه کتاب را زمین بگذاری... ماجرا از ورود دختر بابک به خانواده جهانفرما شروع می شود و باقی ماجرا. 
اگر دوست دارید در تعطیلات پیش رو کتابی سراسر آرامش و خنده را در دست بگیرید، من شدیدا خواندن این کتاب زیبا را بهتان پیشنهاد می کنم
خوشبختانه این کتاب هنوز در نشر البرز موجوده و میتونید طی تماسی ازشون بخواهید کتاب رو براتون ارسال کنند. 
پ.ن. قالب قبلی سنگین بود و صفحه رو با سختی باز می کرد؛ ترجیح دادم از قالبای خود بلاگ اسکای استفاده کنم. 
نظرات 5 + ارسال نظر
بهناز سه‌شنبه 24 مرداد 1391 ساعت 11:20 ق.ظ

سلام من جواب میل رو فرستادم، دانلود نمیشه
کتاب اولی رو دوست دارم بسیار، هفته پیش برای چند صدمین بار خوندمش.
کتاب دوم رو هم خریدم ، اما نخوندم

حتما بخونش خیلی قشنگه (من مطمئنم اون کتابم بی ناموسی زیاد داشته ولی ارشاد ممیزیش کرده)
بهنازی میخوای فایل ووردشو برات بفرستم؟

تاتا سه‌شنبه 24 مرداد 1391 ساعت 01:15 ب.ظ http://www.tatamoj.persianblog.ir

آخه آدم می تونه در مورد کتابی نظر بده که خونده باشه من به شخصه نخوندم هنوز این کتابا رو البته اینم بگم من خواننده جدید وب شما هستم

مرسی تاتا جان از پیغامت.
خوب همینقدر که بدونم کتابایی که میذارم خیلی هم تکراری نیست و هستند کسانی مثل شما که نخونده اند این کتابا رو، راغب میشم که کتابای بیشتری رو معرفی کنم ولی وقتی با سکوت خوانندگانم مواجه میشم، راستش یه کم ناامید میشم چون برای خودم که ننوشتم اینا رو برای دوستان و خوانندگانم نوشتم که بدونم نظراتشو چیه وگه این کتابا (که اغلبشونم قدیمی هستند) رو همه خوندن، اونوقت برم سراغ کتابای جدیدتر و نهایتا اینکه تکلیفم مشخص بشه
بازم ممنونم از نظرت عزیزم

مموی عطربرنج چهارشنبه 25 مرداد 1391 ساعت 09:04 ق.ظ http://atri.blogsky.com

دوس جون! این کتابو تو و دوستای دیگه به من روز تولدم کادو دادی با یه عطر!!یادمهههههههههههههههه!تو کافی شاپ سورپرایزم کردین!
خوندمش و دوسش داشتم!اما دهناد اصلا دست این دخترو نمی گرفت و هی ازش دوری می کرد!!!محض رضای خدا همدیگه رو یه بو*س نکردن آخرش!!
دومی رو نخوندم!باید برم بخرمش...

دوستم چه یادته ماشالا من اصلا یادم نیست
لللللللللللللللللللللول:)))))))) فکر کن همدیگه رو ببوسند اونجوری تو اسلام زلزله میومد که
دارمش دوستم میدم بهت بخونیش

لیلا ک چهارشنبه 25 مرداد 1391 ساعت 11:36 ق.ظ

سلام من هیچ کدوم از کتاب هایی که تا حالا معرفی کردین رو نخوندم. گذاشتمشون تو برنامه که در اولین فرصت بخونم. خصوصا کتاب دومی این پست به نظر خیلی جالب میاد.
ممنون

سلام لیلا جان
ممنون عزیزم از پیغامت.
یکی دوتاشو که میتونی دانلود کنی لینک دانلودشونم براتون گذاشتم اما خوب اونای دیگه هنوز هستند تو بازار.
آره این کتابو از دست نده چون واقعا دوست داشتنیه

راز نیاز چهارشنبه 1 شهریور 1391 ساعت 04:46 ب.ظ http://razeeniaz.blogfa.com

سلام لااقل یه جایی رو بگو که رمانام باشه بشه دانلود کرد

عزیزم اگه کتابا خیلی قدیمی باشند و دیگه فیزکشون تو بازار نباشه، خودم لینک دانلودشون رو میگذارم اما درمورد کتابای جدید که در تمام کتابفروشیها پیدا میشوند، متاسفم که نمیتونم کاری بکنم.
اما خوب اگه اصرار به نخریدن کتاب دارید، کافیه اسم کتاب رو در گوگل سرچ کنید یک عالمه لینک دانلود میاد براتون از همه معمولتر هم سایت:
www.98ia.com و http://ketabnak.ir هستند.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد